محمد مانی مظفریمحمد مانی مظفری، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

شعر و داستانهای کودکانه برای محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

مامان باباها این لالایی را یادتونه

گنجشک لالا  سنجاب لالا آمد دوباره مهتاب لالا لالالالایی  لالالالایی لالالالایی  لالالالایی گل زود خوابید  مثل همیشه قورباغه ساکت!   خوابیده بیشه لالالالایی   لالالالایی لالالالایی    لالالالایی جنگل لالا   برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا لالالالایی   لالالالایی لالالالایی  لالالالایی « شنیدم میگن هنوز هم این لالایی از رادیو پخش میشه ولی اینکه این خبر صحت داره یا نه را نمی دانم. ولی خیلی راحت می تونید توی اینترنت پیداش  کنید و آن را گوش کنید یا اینکه دانلودش کنید. ...
25 بهمن 1390

مورچه

جگرم برای این مورچه کبابه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مورچه داره می بافه با نخ زرد و پشمی برای دوست خوبش یه شال گرم پشمی ریخته کنار دستش صدتا کلاف کاموا   جگرم برای این مورچه کبابه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مورچه داره می بافه با نخ زرد و پشمی برای دوست خوبش یه شال گرم پشمی ریخته کنار دستش صدتا کلاف کاموا مورچه میگه خدایا تموم میشه تا فردا زرافه دوست مورچه فردا میشه سه سالش هرچی براش می بافه تموم نمیشه شالش فکرش را بکنید : مورچه داره برای زرافه شال گردن می بافه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!...
24 بهمن 1390

کلاغ

  رفتم به باغی دیدم کلاغی کلاغ زاغی سنگ و برداشتم زدم به پایش پایش خون آمد بردمش دکتر دکتر دوا داد آب انار داد امروز دادم خورد فرداش دیدم مرد ...
24 بهمن 1390

شعر امامها

این هم از شعرهای کودکی من وحالا کودکی پسرم است: اول امام علی بود پرورده نبی بود دوم حسن فرزند او شاهد اخلاق نکو سوم شهید کربلا حسین برادر مجتبی این هم از شعرهای کودکی من وحال کودکی پسرم است: اول امام علی بود پرورده نبی بود دوم حسن فرزند او شاهد اخلاق نکو سوم شهید کربلا حسین برادر مجتبی چهارم زین العابدین مرد عمل تقوای دین ای یار خوش گفتگو امام پنجم بگو از طاهران طاهر است محمد باقر است ششم جعفر صادق هفتم موسی کاظم هشتم امام رضا رضا به حکم قضا نهم محمد تقی دهم علی النقی یازدهم عسگ...
23 بهمن 1390

دویدم و دویدم

    یکی دیگه از شعرهایی که قند عسلم شنیدنش را دوست داره دویدم و دویدم است که شعرهای مختلفی با دویدم و دویدم شروع میشه ولی اونی که از بچگی مادرم برای من و خواهرم میخواند و حالا برای گل پسرم می خواند این است: دویدم و دویدم سر کوهی رسیدم دوتا خاتون رو دیدم یکیش به من آب داد یکیش به من نون داد یکی دیگه از شعرهایی که قند عسلم شنیدنش را دوست داره دویدم و دویدم است که شعرهای مختلفی با دویدم و دویدم شروع میشه ولی اونی که از بچگی مادرم برای من و خواهرم میخواند و حالا برای گل پسرم می خواند این است: دویدم و دویدم سر کوهی رسیدم دوتا خاتون رو دیدم یکیش به من آب داد یکیش به من ...
23 بهمن 1390

خروس نگو یه ساعت

خروس نگو یه ساعت زمستون و تابستون صبح سحر خروسخون پر می زد از تو لونه رو پشت بوم خونه قوقولی قوقو بیدار شین مشغول کار و بار شین این شمارو یادِ چی میندازه؟؟؟؟ زمستون و تابستون صبح سحر خروسخون پر می زد از تو لونه رو پشت بوم خونه قوقولی قوقو بیدار شین مشغول کار و بار شین گاوه می گفت : "ما" باز که تویی وا! بزیه می گفت: "بع" بذار بخوابیم، نع! سگه می گفت: "عو عو" مردم آزار هو هو! مرغه می گفت: قدقدقدا شلوغ نکن تو رو به خدا! الاغه می گفت: "عرُ عرُ عر"، امان از این بوق سحر! اما بازم خروسه می گفت: قوقولی قوقو صبح داره میاد به همه ...
22 بهمن 1390

دزده و مرغ فلفلی

                                               دزده و مرغ فلفلی!! توی ده شلمرود  فلفلی، مرغش تک بود.  یه ده بود و یه فلفلی، یه مرغ زرده کاکلی.   یه روز که خیلی خسته بود،                   کنج اتاق نشسته بود، یه دزده رند ناقلا،  شیطون و بدجنس و بلا،  &...
19 بهمن 1390

حسنی نگو یه دسته گل

این قصه مورد علاقه پسرم که هر وقت گریه می کنه تا براش می خوانیم شروع به خندیدن می کنه: حسنی نگو یه دسته گل !!! توی ده شلمرود    حسنی تک و تنها بود٬   حسنی نگو بلا بگو   تنبل تنبلا بگو    موی بلند٬ روی سیاه٬ ناخن دراز٬ واه واه واه!!! نه فلفلی٬ نه قلقلی٬          نه مرغ زرد کاکلی٬   هیچ کس باهاش رفیق نبود.    تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه باباش می گفت: حسنی میای بریم حموم؟                  نه نمیام! نه نمیا...
19 بهمن 1390