امروز میخوام زنبور بشم
کلّه کدو یِه نون خرید
دلش می خواست کَمی عَسل
یِه فکری کرد ، رفت و رسید
به گُل فروشیِ محل
گفت به آقای گُل فروش :
« گُل ها رو از کجا چیدی ؟
یِه عالمه گُل داری تو
یِه دسته شو به من می دی ؟
امروز می خوام زنبور عسل بِشَم
از گُل عسل در بیارم
بعد بخورم با این نونم
چی کار کنم پول ندارم »
آقای گُل فروش به اون
خندید و گفت :«شوخی بَسه
هرچی عسل توگُل ها بود
دادم به آقا مگسِه ! »
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی