گربه اگر پرداشت
گربه ی شیطون و بلا
با چشمای سبز قشنگ
با دونا گوش کوچولو
با پشمای رنگ و وارنگ
از یه درخت می رفت بالا
گنجشکک اشی مشی
روی درخت نشسته بود
گرسنه بود و خسته بود
گربه ی شیطون و بلا
می خواست اونو شکار کنه
برش داره فرار کنه
گنجشکک اشی مشی
گربه را دید و ترسید
به آسمون پرکشید
گربه ی شیطون و بلا
گفت ای خدا
کاشکی به من
پر میدادی
بال می دادی
قدرت پرواز می دادی
تا بروم به آسمون
نزدیکای رنگین کمون
مثل پرنده های شاد
تو آسمون پر بزنم
گنجشکارو خوب ببینم
به همه شون سر بزنم
گنجشکی رو کنم شکار
بردارم و کنم فرار
بیارمش روی زمین
شامش کنم یا که ناهار
صدای گربه رو شنید
یه مرد خوب و مهربون
گفت آی پیشی
پیشی کوچولو شیرین زبون
خوب شد خدا بالت نداد
پرت نداد
قدرت پروازت نداد
تا نتونی تو آسمون پر بزنی
به اون پرنده های شاد
سر بزنی
تا نتونی توی هوا
گنجشکی رو شکار کنی
برداری و فرار کنی
گربه اگر که پرداشت
گنجشک رو راحت نمیذاشت